سلام وقت بخیر وای عجب عکس جالبی وچه قدر به موقع.یادش بخیر شبهای امتحان تازه در بدر دنبال جزوه استادا بودیم تا صبح تو راهرو خوابگاه درس می خوندیم یکی تو سر خودمون می زدیم یکی تو سر کتابا شتن ظرفها و مرتب کردن اتاق کابوس میشد واسمون وبه خودمون قول می دادیم از ترم بعد نزاریم درسا بمونه وتلنبار بشه..ترم بعد که شروع میشد روز از نو روزی از نو . یادش بخیر